📖درباره کتاب

📘 کتاب داستان‌های پندآموز مثنوی برای کودکان

نویسنده: بازنویسی از حکایت‌های مولانا جلال‌الدین محمد بلخی
موضوع: داستان‌های اخلاقی، مهربانی، دوستی و دانایی

🌟 معرفی کتاب:

کتاب «داستان‌های پندآموز مثنوی برای کودکان» پر از قصه‌های شیرین و آموزنده از مولانا است.
در این کتاب، قصه‌هایی می‌خوانی که هم سرگرم‌کننده‌اند و هم چیزهای مهمی به ما یاد می‌دهند.
قصه‌هایی مثل:

• مرد کم‌شنوا و همسایۀ مریض

• خر برفت و خر برفت و خر برفت

• موسی و چوپان

• دانش بی‌فایده

هر داستان کوتاه است، زبان ساده دارد و در پایانش یک پیام قشنگ و اخلاقی نوشته شده تا به ما یاد بدهد چطور مهربان‌تر، صبورتر و داناتر باشیم.

💖 چرا بخوانیم؟

• چون قصه‌هایش ما را می‌خنداند و فکرمان را روشن می‌کند.

• یاد می‌گیریم چطور خوب گوش بدهیم، صادق باشیم و دیگران را درک کنیم.

• با خواندنش با دنیای مولانا، شاعر مهربان و دانای ایرانی، آشنا می‌شویم.

👤 درباره مولانا:

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی یک شاعر و عارف بزرگ ایرانی بود.
او عاشق خدا و انسان بود و همیشه می‌خواست مردم با عشق، شادی و نیکی زندگی کنند.
داستان‌هایش پر از دانایی، عشق و مهربانی است.

💬 «هر چه مهربان‌تر باشی، دنیا زیباتر می‌شود.» – مولانا

🛍 خرید کتاب:

📌 این کتاب و دیگر آثار مولانا را می‌توانید از BookMarketCap.ir تهیه کنید.

• مولانا با استفاده از داستان‌ها و حکایات، مفاهیم عرفانی مانند عشق الهی، صبر، توکل، فروتنی و عدالت را آموزش می‌دهد.

• هر داستان کوتاه یک درس اخلاقی و انسانی در خود دارد که می‌تواند در زندگی روزمره به کار گرفته شود.

• سبک روایت تمثیلی و شاعرانه است و ترکیبی از قصه‌گویی، استعاره و آموزه‌های عمیق معنوی را ارائه می‌دهد.

🪷 حکایت سوم: مرد کم‌شنوا و همسایۀ مریض

خلاصه:
روزی مردی کم‌شنوا تصمیم گرفت به عیادت همسایه‌ی بیمار خود برود. چون درست نمی‌شنید، از قبل حدس زد بیمار چه می‌گوید و پاسخ‌ها را از پیش آماده کرد. اما وقتی وارد شد، چون جواب‌هایش با حرف‌های مریض نمی‌خواند، باعث ناراحتی او شد!

پیام اخلاقی:
💬 پیش از هر کاری، خوب گوش بده و عجله در قضاوت نکن.
صبوری و دقت، از هزار حرف ناآگاهانه بهتر است.

🐴 حکایت چهارم: خر برفت و خر برفت و خر برفت

خلاصه:
مردی الاغش را گم کرد و برای پیدا کردنش به مسجد رفت تا دعا کند. مردم می‌گفتند: “آمین!” و فکر می‌کردند او دعاهای عرفانی می‌کند، در حالی که مدام می‌گفت: “خر برفت و خر برفت!”

پیام اخلاقی:
😂 گاهی انسان‌ها ظاهر دعا یا حرف را می‌بینند، نه نیت و معنی آن را.
خدا دل و نیت را می‌بیند، نه ظاهر سخن را.

🧑‍🌾 حکایت پنجم: موسی و چوپان

خلاصه:
حضرت موسی چوپانی را دید که با زبانی ساده و صمیمی با خدا صحبت می‌کرد. موسی به او گفت: “با خدا این‌گونه سخن نگو!” اما خداوند به موسی وحی کرد: “چرا بنده‌ی عاشق مرا رنجاندی؟ هرکس به زبان خود با من سخن می‌گوید.”

پیام اخلاقی:
💖 خدا را باید با دل دوست داشت، نه با واژه‌ها و ظواهر.
عشق حقیقی، در سادگی و صداقت است.

🐭🐪 حکایت ششم: موش و شتر

خلاصه:
موشی با شتری دوست شد و افسار او را گرفت تا با هم بروند. اما وقتی به رود رسیدند، شتر از آب عبور کرد و موش در آب افتاد و نزدیک بود غرق شود!

پیام اخلاقی:
⚖️ هر کسی باید اندازه‌ی خودش را بداند.
با هر کسی نمی‌توان هم‌قدم شد، مگر آنکه توان و جایگاهش را بشناسی.

فهرست کتاب مثنوی معنوی

• سخنی با دوستداران حکایت‌های مثنوی معنوی
• حکایت اول: مگس و خیال دریانوردی
• حکایت دوم: دوستی با خرس
• حکایت سوم: ماجرای مرد کم‌شنوا و همسایۀ مریض
• حکایت چهارم: خر برفت و خر برفت و خر برفت
• حکایت پنجم: موسی و چوپان
• حکایت ششم: موش و شتر
• حکایت هفتم: درخت جاودانگی
• حکایت هشتم: عِنب، اوزوم، استافیل و انگور
• حکایت نهم: شغالی که دوست داشت طاووس باشد
• حکایت دهم: فیل در تاریکی
• حکایت یازدهم: خواب گنج
• حکایت دوازدهم: درخت خار
• حکایت سیزدهم: آهو در طویلۀ خران
• حکایت چهاردهم: دوستی موش و قورباغه
• حکایت پانزدهم: سگ بیچاره
• حکایت شانزدهم: سه ماهی در برکه
• حکایت هفدهم: دهل زدن دزد
• حکایت هجدهم: دانش بی‌فایده
• حکایت نوزدهم: پادشاه و دو غلام
• حکایت بیستم: خرگوش دانا